پایگاه مطالب علمی

وبلاگ دکتر مصطفی پارسا

پایگاه مطالب علمی

وبلاگ دکتر مصطفی پارسا

پایگاه مطالب علمی

مسئول وبلاگ: دکتر مصطفی پارسا

محبوب ترین مطالب

۲۴ مطلب با موضوع «ادبیات» ثبت شده است

معرفی کتاب

۰۴
بهمن

پرنده ی من 

شاید هم عشق در خود آدم است. فکر می کنم می شود با عشق مثل برگ عبوری به همه جا رفت  و در هر جایی زندگی کرد.

راستش من چنین برگی را در جیبم ندارم.می ترسم به آن طرف ها بیایم و با جیبی خالی گم شوم.می ترسم به بهشت تو بیایم و چشمم به چیز های باقی مانده از جهنم بیفتد که به تنم چسبیده است.

فریبا وفی

  • مصطفی پارسا مقدم

حکایت

۰۲
آذر

دو نفر از اهالى خراسان ، با هم به سفر رفتند، یکى از آنها ضعیف بود و هر دو شب ، یکبار غذا مى خورد، دیگرى قوى بود و روزى سه بار غذا مى خورد، از قضاى روزگار در کنار شهرى به اتهام اینکه جاسوس دشمن هستند دستگیر شدند، و هر دو را در خانه اى زندانى نمودند، و در آن زندان را با گل گرفتند و بستند، بعد از دو هفته معلوم شد که جاسوس ‍ نیستند و بى گناهند. در را گشودند، دیدند قوى مرده ، ولى ضعیف زنده مانده است ، مردم در این مورد تعجب نمودند که چرا قوى مرده است ؟!

طبیب فرزانه اى به آنها گفت : اگر ضعیف مى مرد باعث تعجب بود، زیرا مرگ قوى از این رو بود که پرخور بود، و در این چهارده روز، طاقت بى غذایى نیاورد و مرد، ولى آن ضعیف کم خور بود، مطابق عادت خود صبر کرد و سلامت ماند.

  • مصطفی پارسا مقدم


اگر در این فصل زندگی دلت کمی آرامش می خواهد جانت را به آن آرامش دعوت کن.

اگر شادی در جانت لبریز گشته آن را با دیگران تقسیم کن.

اگر جایی در درونت نیاز به تامل و تفکر دارد کمی فرصت بده.

فقط و فقط سکوت کن.

این  است رمز آرامش

  • مصطفی پارسا مقدم

برگ ریزان

۲۱
شهریور


باز پاییز است اندکی از مهر پیداست ؛ 

حتی در این دوران بی‌مهری , باز هم پاییز زیباست . . .

  • مصطفی پارسا مقدم

یکی از مراسم جالب که در بعضی اعیاد وجشنها ضمن سایر برنامه ها اجرا می شد ، این بود که دلقکی لباس مضحک می پوشید که داخل و لابلای آن لباس پر از پنبه بود و قسمتهای لخت و عریان بدن او هم پوشیده از گلوله های پنبه ای بوده است که دلقک را به صورت پهلوان پرباد و جبروتی نشان میداد . 
این پهلوان نامدار! با این ریخت مضحک با یک نفر حلاج که کمانی در دست داشت در مقابل تماشاچیان به رقص و پایکوبی می پرداخت و حلاج در حال رقص و شلنگ اندازی کم کم پهلوان پنبه را با زدن کمان عور و برهنه می کرد و این عمل را تا زمانی ادامه می داد که تمام پنبه های تن اوبر باد می رفت وچهره واقعی و اندام نحیف و مردنی و استخوانیش نمودار میگردید . 
در واقع چون پهلوان پنبه از آیین پهلوانی چیزی نمی دانست وازعلایم پهلوانی هم جز پنبه های گلوله شده که او را به صورت یک پهلوان با سینه های برجسته وبازوان سطبر نشان می داد نشانی دیگرنداشت ، لذا چون پنبه اش را زدند دیگر چیزی از او باقی نمی ماند تا اظهار وجودکند . به ناچار در مقابل شلیک خنده تماشاچیان ازصحنه خارج می شد و نوبت به پهلوانان واقعی می رسید .

  • مصطفی پارسا مقدم

شعر طنز

۱۴
مرداد

عدسی وقت پختن، از ماشی

روی پیچید و گفت این چه کسی است

 

ماش خندید و گفت غره مشو

زانکه چون من فزون و چون تو بسی است

 

هر چه را میپزند، خواهد پخت

چه تفاوت که ماش یا عدسی است

 

جز تو در دیگ، هر چه ریخته‌اند

تو گمان میکنی که خار و خسی است ...

 

پروین اعتصامی

 

  • مصطفی پارسا مقدم

یاد بزرگان

۰۴
مرداد


من حسین ـَـم

پناهی ام

من حسینم , پناهی ام

خودمو می بینم

خودمو می شنفم

تا هستم جهان ارثیه بابامه….

سلاماش و همه عشقاش و همه درداش , تنهائیاش

وقتی هم نبودم مال شما…

اگه دوست داری با من ببین , یا بذار باهات ببینم

با من بگو یا بذار باهات بگم

سلامامونو , عشقامونو , دردامونو , تنهائیامونو

ها؟!

  • مصطفی پارسا مقدم

شب امتحان

۱۹
خرداد


این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟

بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود

  • مصطفی پارسا مقدم

نابغه ی فیزیک

۲۰
ارديبهشت


«توماس یانگ» در 13 ژوئن 1773 در «سامرست» انگلیس به دنیا آمد. او به «یانگ اعجوبه» معروف شد. زیرا در 2 سالگی خواندن را یاد گرفت و در هشت سالگی به تنهایی به آموختن ریاضی پرداخت. وی در 9 سالگی شروع به یادگیری زبان های فرانسوی، ایتالیایی، عبری، عربی و فارسی کرد؛ به طوری که در 14 سالگی این زبان ها را می دانست.
یانگ تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته پزشکی به پایان رساند و در انستیتوی سلطنتی لندن مشغول به کار شد. او مطالعات خود را بر روی ساختمان چشم و ماهیت نور متمرکز کرد و اولین تئوری خود را درباره تطابق در بینایی مطرح نمود. 

از کارهای دیگر یانگ، مطالعه بر روی نیروی کشش سطحی مایعات و نیز نیروی کشش در جامدات است. به دلیل کارهای علمی او در این مورد، ضریب کشسانی موسوم به « مدول یانگ » را به نام او انتخاب کرده اند.

  • مصطفی پارسا مقدم

دیل کارنگی

۲۴
فروردين

 


دیل کارنگی در سال ۱۸۸۸ در مریویل میسوری در یک خانواده زارع فقیر متولد شد . او تا دوران نوجوانی مجبور بود که ساعت ۳ صبح از خواب بیدار شود تا گاوهای پدر و مادرش را بدوشد. او بعداً در دانشکده ایالتی معلمان در وارنزبورگ تحصیل کرد. به عنوان اولین شغل بعد از اتمام دوره دانشکده به گاوداران دوره های آموزشی مکاتبه ای می فروخت. بعد شروع به فروش صابون و روغن خوک به شرکت آرمور کرد. او در جریان این فروش از موفقیت بسیار بزرگی برخوردار گردید.

علاقه دیل کارنگی به بازیگری سبب شد که به آکادمی هنرهای دراماتیک نیویورک برود. بعد از آن بار دیگر به عرصه فروش بازگشت و شروع به فروش اتومبیلهای پکارد کرد. او باشگاه جوانان مسیحی (وای ام سی ای) را متقاعد کرد تا اجازه سخنرانی به تجار را به او بدهند. این کار او با موفقیت بسیار بزرگی روبه رو شد. در همین زمینه و در ارتباط با این دوره او کتاب سخنرانی برای عموم و تاثیرگذاری بر بازرگانان را به رشته تحریر درآورد. از جمله سایر کتابهای دیل کارنگی می توان به «چگونه نگرانی را متوقف کنیم» و «زندگی را شروع کنید» و «لینکلن مردی ناشناخته» اشاره کرد.  او در سال ۱۹۵۵ دارفانی را وداع گفت.


  • مصطفی پارسا مقدم